خبری، اجتماعی، طنز، فرهنگی | ||
ای چرخ عزیز با وفایم گشتی تو شکسته زیر پایم دهسال بود ، دهی سواری بر صاحب خویشتن چو گاری هستی تو چو مرغ بال بسته اعضای تو یک بیک شکسته نه حال و نه دل دماغ داری نه ترمز و نه چراغ داری نه قاب بود ترانه گلگیــر نه مانده ترا رکاب و زنجیر نه بوق ترا بجا ، نه زنگ است در هیکل تو نه آب و رنگ است از صحبت این حقیرک پیــر ای چرخ کهن مباش دلگیــر تو یار منی و من ترا یــار هستیم بعهد خود وفـادار در کارگری و تنگدستی خواهان توام هر آنچه هستی دست از تو بدان که بر ندارم تا در کف خویش زر ندارم
[ سه شنبه 90/4/7 ] [ 12:56 عصر ] [ زهره باقریان ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |